کد خبر:۴۱۰۰۱۵
یادداشت/

 مذاکرات تمامیت‌خواهانه در شبح تهدید

در سایه همین مذاکرات دیپلماتیک تمامیت‌خواهانه در شبح تهدید، پاسخ قاطع فرماندهان ایرانی به بلوف‌های سیاسی و نظامی آمریکایی‌ها نشان از آمادگی همه جانبه ایران برای مقابله با بدترین گزینه ممکن را دارد...

به گزارش گروه دانشگاه‌های کشور «خبرگزاری دانشجو» - علی صالحی؛ دیدارهای اخیر رهبری در ایام پس از قرائت بیانیه لوزان با توجه به دوره زمانی و نوع مباحث مطروحه را شاید بتوان یکی از سرنوشت سازترین و مهم‌ترین ایام پس از انقلاب اسلامی نامید.

 

پس از انقلاب سال ۵۷ بزنگاه‌ها و نقاط حساس بسیاری در تاریخ جمهوری اسلامی رقم خورده است که هر کدام با درایت و راهبری امام امت اگرچه با هزینه هایی همراه بوده اما پس از ۳۶ سال از عمر این انقلاب به خوبی می‌توان تجربه حاصله از این رویدادها را مشاهده کرد. تجاربی که هم ملت و هم مسئولان را کارآزموده‌تر و آبدیده‌تر از قبل کرده و کارایی و بازدارندگی سیاسی، نظامی و فرهنگی کشور را ارتقا داده است.

 

قطعا همین موضوع است که زمینه ساز طرح مسائلی نظیر «نرمش قهرمانانه» و «تجربه مذاکره» از سوی رهبری انقلاب شده است.

 

امروز جامعه جهانی، ایران و کشورهای منطقه در یک پیچ تاریخی حساس قرار دارند که هر کس تلاش می‌کند با ابزار نظامی و غیرنظامی جریان حوادث را به نفع خود تغییر دهد.

 

ایران پس از تجربه جنگ هشت ساله نظامی، این روزها در عرصه جنگ‌های سیاسی و امنیتی و فرهنگی با دشمنان دست و پنجه نرم می‌کند. شاید عملیات والفجر۸ و تصرف فاو و جاده بصره یا عملیات خیبر در جنگ نظامی و یا مقابله با تهاجم‌های خیابانی اوباش اجاره‌ای در سال ۷۸ و ۸۸ همه مشابه شرایط کنونی کشور در جنگ دیپلماسی، تنگه احدهایی بودند که اگر چه با هزینه اما حفظ شدند.

 

تاکید و تکرار برخی عبارات و جملات از زبان مقام معظم رهبری آن هم در حضور اقشاری که معمولا در این دیدارها شنونده نکات تخصصی حوزه فعالیتی خود هستند، نشان از اهمیت و اولویت این نکات و البته خاص بودن شرایط امروز کشور دارد.

 

قرار گرفتن در میانه راه دهه عدالت و پیشرفت با سِیلی از دستاوردها، مجموعه‌ای عظیم از تلاش‌هایی که در نیمه راه رسیدن به قله‌های افتخار هستند و البته موانع بسیاری که شناسایی شده و باید مرتفع شوند وصف حال این روزهای جمهوری اسلامی است.

 

کشوری که به اذعان کشورهای متخاصم در حال حاضر با ایدئولوژی و رهبری خود از غرب و جنوب غرب آسیا تا شما آفریقا را در برگرفته و روز به روز بر متحدان این تفکر افزوده می‌شود تا جایی که بارقه‌های آن به حیات خلوت شیطان بزرگ در آمریکای لاتین رسیده است.

 

با نگاهی به اتفاقات کشورهای منطقه و برخی بی ثباتی‌های اروپا و حتی آمریکا می‌توان دریافت که اهمیت جزیره ثبات جمهوری اسلامی در منطقه استراتژیک خاورمیانه با تسلط بر آبراه‌های حیاتی و قرار گرفتن در مسیرهای ترانزیتی چقدر حائز اهمیت است.

 

درست در اثنای چنین شرایطی است که غول‌های سیاسی و اقتصادی دنیا که البته در مبارزه نظامی با ارتش‌های پوسیده هم توان برتری نداشته‌اند، از نشستن بر سر میز مذاکره با سکاندار این جزیره ثبات ابراز تمایل می‌کنند.

 

با وجود اشتیاق زایدالوصفی که طرف‌های مذاکره با ایران از تحقق این رویداد صحبت می‌کنند و از بارها اذعان به بی نتیجه بودن تحریم و تهدید ایران و البته موثر بودن گفتگوها سخن می‌رانند، شاید شنیدن جملات تکراری تهدید نظامی کمی تعجب برانگیز باشد.

 

اما به نظر می‌رسد این همان موضوع مهمی است که رهبر انقلاب و فرماندهان ارشد نظامی ایران با توجه به آن، تبدیل شدن این ناهمگونی عمل و کلام به یک تنگه احد دیگر برای نظام را به خوبی پیش بینی کرده‌اند. و در راستای خنثی سازی پروژه‌های بی ثبات سازی و فروپاشی از درون و براندازی استراتژیک نظام در سایه مذاکرات دیپلماتیک دست به کار شده‌اند.

 

بدون شک این رفتارهای خاص نشان می‌دهد آمریکا در حوزه تغییر معادله قدرت در ایران ظرف یک دهه آینده یک برنامه جامع طراحی کرده است. این برنامه بر تحولات مرحله بعد از توافق هسته‌ای و همچنین سرنوشت انتخابات آینده استوار خواهد شد.  آمریکایی‌ها تصور می‌کنند پرونده هسته‌ای می‌تواند منجر به تغییر معادله قدرت در داخل ایران و سوق پیدا کردن شرایط به براندازی سیاسی شود.

 

تاکید بر لزوم افزایش توان نظامی کشور و قابل مذاکره نبودن هیچ یک از دستاوردهای ایران جز موضوع هسته‌ای و بیان این نکته که هیچ خوشبینی به عمل و کلام متناقض غرب وجود ندارد، شاهد این مدعاست.

 

اینکه رهبر انقلاب در دیدارهای اخیر، توافق خوب که متضمن استقلال و عزت کشور باشد را قابل پذیرش مطرح می‌کنند و در مقابل مخالف بده بستان نامتوازن و البته مذاکره در سایه تهدیدهای نظامی بزن درویی هستند، نشان از عمق استراتژیکی برای دفع نقش عملیاتی جدید غرب است.

 

توجه به همدلی و همزبانی میان ملت و دولت که در شعار سال مطرح شد می‌تواند یکی از راهبردهای اساسی برای خنثی سازی پروژه‌هایی در جهت تقابل بخش‌های مختلف نظام و اجرای طرح فروپاشی از درون باشد.

 

جایی که آبستن بسیاری از نافرمانی‌های مدنی و فشارهایی است که از پایین برای چانه زنی از بالا در کشور ایجاد می‌شود و سعی در تحمیل برخی تصمیم‌هایی را به مسئولان نظام دارد که مورد تمایل غرب است.

 

از طرفی تاکید بر این موضوع که ایران از سر ضعف و استیصال نظامی و اقتصادی پای میز مذاکره نشسته و دیگر یارای دفاع از دستاوردها و شعارهای انقلابی خود را ندارد، یکی دیگر از پیام‌هایی است که آمریکا و متحدانش مایل‌اند به کشورهای مخاطب پیام صدور انقلاب ایران برسد.

 

جدای از بحث وحدت در داخل لزوم ارتقا توان دفاعی و آمادگی در برابر دفع هرگونه تهدیدی که در سایه مذاکرات نامتوازن و زیاده خواهانه وجود دارد راه عبور از مترسک چماق و هویج آمریکایی‌هاست.

 

موضوعی که با صدور فرمان رسمی تقویت قوای نظامی و تاکید بر نپذیرفتن توافق بد و توافق در شبح تهدید از سوی رهبر انقلاب به خوبی به طرف‌های غربی فهماند که اگر نیاز غرب به مذاکرات بیشتر از ایران نباشد کمتر نیست.

 

البته نقش ویژه نیروهای نظامی کشور از سپاه و ارتش تا وزارت دفاع در این میان بسیار قابل ملاحظه است و در سایه همین مذاکرات دیپلماتیکِ تمامیت‌خواهانه در شبح تهدید، پاسخ قاطع فرماندهان ایرانی به بلوف‌های سیاسی و نظامی آمریکایی‌ها نشان از آمادگی همه جانبه ایران برای مقابله با بدترین گزینه ممکن را دارد.

ارسال نظر
captcha
*شرایط و مقررات*
خبرگزاری دانشجو نظراتی را که حاوی توهین است منتشر نمی کند.
لطفا از نوشتن نظرات خود به صورت حروف لاتین (فینگیلیش) خودداری نمايید.
توصیه می شود به جای ارسال نظرات مشابه با نظرات منتشر شده، از مثبت یا منفی استفاده فرمایید.
با توجه به آن که امکان موافقت یا مخالفت با محتوای نظرات وجود دارد، معمولا نظراتی که محتوای مشابهی دارند، انتشار نمی یابد.
پربازدیدترین آخرین اخبار